درحاشیه ی نقدی ازجناب استاد«عبدالعلی دستغیب»و بانو«شیرین پایدار»برمکتب ادبی اصالت کلمه به قلم جناب استاد آرش آذرپیک:
در: سایت وستا نیوز
«نیم نگاهی به مکتب اصالت کلمه و دکترین جنس سوم در آن»
… و در آغاز کلمه بود، کلمه نزد خدا بود، و کلمه خدا بود…
اخیراً نقدی مشترک به دستم رسید از استاد مسلط و مسلم نقد ایران زمین، حضرت استاد عبدالعلی دستغیب و بانوی فرهیخته سرکار خانم شیرین پایدار که باعث شد بنابر پیشنهاد، در حاشیه ی آن چند خطی بنویسم.
نقد مذکور حاصل نگاه مشترک این عزیزان گرانسنگ به کتاب وزین و ارزشمند «فرازن، بانوی عاشقانه های زمین» از بانو مریم نظریان است که با عنایت به این که مریم بانو تمامیت این کتاب را بر اساس فلسفه و ادبیات کلمه گرا نگاشته، این جانب به عنوان پایه گذار جنبش اصالت کلمه لازم دیدم گفتگویی کوتاه با دیالوگ های نوشته شده در نقد جناب استاد دستغیب و بانو پایدار داشته باشم.
در آغاز باید اعتراف کرد که اگر نقد مذکور بر مکتب اصالت کلمه و نظریه ی جنس سوم در آن، آن چنان که بایسته و شایسته است درک نشده فقط و فقط یک دلیل داشته و آن این که در کتاب هایی که تاکنون از طرف این دیدگاه منتشر شده هنوزاهنوز شرح و بسط کامل و جامع و توضیحات کافی و وافی در این مورد داده نشده است که از این بابت از عزیزانِ منتقدمان پوزش می خواهم و امیدوارم در آینده ی بسیار نزدیک در کتب و مقالات مختلف این کاستی ها جبران شود.
…و اما بعد، با توجه به علم امروز از دیدگاه مکتب اصالت کلمه، زبان مادریِ انسان همانند دیگر موجودات هستی، زبان تشعشعی و ارتعاشی بوده است.
زبان تشعشعی که زبان مشترک و اصلی تمام هستیمندها در جهان چهاربُعدی است اگرچه موجب ارتباط و هم هستی شدنِ موجودات گوناگون کره ی زمین با یکدیگر شده و توانسته فراشدِ تکامل و دگرگونش زیستی آن ها را فراهم آورد اما دارای ویژگی هایی ست که به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می شود:
-
زبان تشعشعی فقط باعث دست یافتن به قدرت آگاهی در موجودات مختلف می شود.
-
این آگاهی در هر گونه ی خاص، کاملاً ایستا، یکدست، همسان، همگون و غیر قابل تغییر و تکامل است.
-
این آگاهی در تمام گونه های آن، به هیچ وجه دارای قدرت تصرف در هستی و آفرینشگری خلاقانه نیست.
-
این آگاهی از لحظه ی زایش تا میرش در یک موجود به صورت غریزی و جبرآمیز وجود دارد و باعث تکامل آن موجود نمی شود.
…و اما انسان، بشر هنوزاهنوز نمی داند از کیْ و چگونه صاحب یک زبان منحصربه فرد شد که این زبانِ ویژه توانست حتی زبان مادری او یعنی زبان تشعشعی اش را به حاشیه براند و تحت سیطره ی کامل خود درآورد. این زبان خاص چیزی نبود جز زبان کلمه محور که باعث شد انسانیت انسان به اشکال گوناگون شکل بگیرد، به گونه ای که آدمی توانست زندگی گَله وار را پشت سر بگذارد و بزرگ ترین شباهت انسان ها با هم، اصل تفاوت در میان این گونه ی بی مانند در هستی بشود.
این زبان ویژگی هایی دارد مانند:
-
زبان کلمه محور از بدو تولد به صورت بالفعل در انسان وجود ندارد و حتماً باید این موجود اجتماعی در ارتباط با دیگر هم نوعان خود شکلی یا اشکالی از آن را فرا بگیرد.
-
زبان کلمه محور به علت موهبت و خصیصه ی بسیار بنیادین و اساسیِ «خودساخته بودن» و «قراردادی بودن» ـ البته نه به صورت همه جانبه در جوهره ی معنایی بلکه غالباً در جوهره های گفتاری و نوشتاری باعث به وجود آمدن اصل مهم و حیاتی «آگاهی از آگاهی» در انسان شده است .
-
اصل آگاهی از آگاهی که از بطن موهبت و ویژگی اصیلِ خودساخته و قراردادی بودن زبان کلمه محور برخاسته است ـ که شوربختانه بسیاری به سبب ناآگاهی، آن را دلیل ضعف، تحقیر و سطحی بودن زبان کلمه محور پنداشته اندـ باعث شده که انسان به یک موجود آزاد، خلاق و مدام در حال تغییر و تکوین مبدل شود که دارای قدرت چیرگی، خلق و تصرف در هستی و ساختن ماهیت خود و جهان شده است.