خانه / دیدگاه های عریانیستی / معرفی مکتب عدالت حقیقت گرا (عریانیسم) به قلم تئوریسین و پایه گذار آن _جناب آقای میثم رجبی_

معرفی مکتب عدالت حقیقت گرا (عریانیسم) به قلم تئوریسین و پایه گذار آن _جناب آقای میثم رجبی_

 

 

مکتب عدالت حقیقت گرا گرایش مستقلی از مکتب جهانشمول عریانیسم می باشد که توسط میثم رجبی تئوری پردازی شده است. این مکتب در راستای کرسی های آزاد اندیشی و اسلامی_ایرانی کردن علوم انسانی طبق فرمایشات مقام معظم رهبری شکل گرفته و ابتدا با رساله ارشد میثم رجبی در دانشگاه سنندج مطرح گردید و بعد از مدت کوتاهی در سال ۱۳۹۵ با انتشار کتاب «عدالت حقیقت گرا» به محافل علمی و دانشگاهی شناسانده شد که با استقبال جامعه اکادمیک کشور مواجه و تا کنون رساله ها و مقالات زیادی در این زمینه در دانشگاه های مختلف کشور انتشار یافته است.

مکتب عدالت حقیقت گرا(عریانیسم) پیشنهاد اولین مکتب علمی_ فلسفی در حقوق کیفری و فلسفه حقوق ایران می باشد. که با اصالت دادن به کلمه مطرح گردیده است. در یک نگاه عریانیسم به معنای پرده برداشتن از یک موضوع و به حقیقت و عریانیت رسیدن آن می باشد. مکتب عدالت حقیقت گرا بر خلاف نگرش مطلق گراها و نسبی گرا ها بر مبنای شق سوم یعنی اصل حقیقت عمیق پدید آمده است که فرا روی از مطلق گرایی و نسبی گرایی و حاصل هم افزایی این دو می باشد.

این مکتب تلاشی برای هر چه عادلانه شدن سیستم کیفری و فاصله گرفتن از افراط و تفریط نگرشهای مطلق گرا و نسبی گرای می باشد. که حاوی دستاوردهای جدیدی برای علوم جنایی می باشد. که از این میان می توان به:

_ مخالفت با هر گونه جنسیت گرایی علمی در علوم جنایی

_ ارائه برداشتی عمیق از جرم شناسی در مقابل تعاریف تک سویه از این علم

_ پیشنهاد نظام آموزش محور (برای حبس های کمتر از ۵ سال) و زندان آوزش محور با تکیه بر زبان شناسی کلمه گرا

_ ارائه نگرش پیشگیری حقیقت گرا

_ تلاش برای بکار گیری یا الغای برخی مجازاتهای اعدام بر مبنای سیستم متغیر در زمان و مکان

_ ارائه نگرش پسا فمینیسم در فلسفه حقوق جنسیت ها و جرم شناسی (نگرش جنس سوم جزایی)

_ ارائه وجود گرایی عریانیستی در علوم کیفری و فلسفه حقوق

_ ارائه نگرش اخلاق عدالت حقیقت گرا

_ ارائه تئوری آزادی عریان در فلسفه حقوق به عنوان بنیادی برای جرم انگاری معاصر

_نگاهی به جهانی شدن حقوق کیفری از منظر این مکتب و … اشاره کرد.

 

✔️جرم در عدالت حقیقت گرا

 

در مکتب عدالت حقیقت گرا جرم دارای دو بعد مکمل و هم افزا می باشد. ۱- بعد ثابت ۲- بعد متغیر. در بعد ثابت جرم، در واقع جرم رفتاری ناسالم می باشد که در هر عصر و زمانی در ساختار و نظام های کیفری جوامع مختلف دارای یک حقیقت ثابت بوده و هست. به سخنی دیگر چه در قوانین نوشته و نانوشته گذشتگان(در آموزه های دینی و اعتقادی آنها) و چه در قوانین مدون امروز بشری دارای یک حقیقت ثابت می باشد که بر اساس خوداگاه جمعی هر ملتی در زمان ها و مکان های مختلف رفتارهای ناسالم جرم انگاری شده اند. مثلاً یک رفتار در گذشته در یک نظام کیفری یک رفتار ناسالم تلقی شده و برای آن مجازات منظور شده در حالی که همین رفتار بر اساس خودآگاه جمعی یک ملت دیگر یک رفتار مطلوب محسوب می شود. پس در حقیقت عمیق جرم آنچه به عنوان معیار شناسایی جرم در طول تاریخ بشری ثابت است رفتار ناسالم است که در زمان ها و مکان های مختلف خود را متمایز از دیگر رفتارهای سالم نمایان می سازد. اما در بعد متغیر حقیقت عمیق جرم، رفتار ناسالم در هر کدام از مجرمین می تواند متفاوت و متأثر از عوامل گوناگونی باشد. مثلاً جرم (رفتار ناسالم) صورت پذیرفته توسط یک مجرم می تواند تحت تأثیر عوامل زیستی – بیولوژیکی، عوامل اقتصادی و … باشد و در مجرم دیگر می تواند تحت تأثیر بی شمار عوامل سیاسی، روانی، محیطی و …باشد. در واقع در بعد متغیر جرم می تواند بی نهایت عوامل مختلف وجود داشته باشد که در رفتار ناسالم صورت پذیرفته دخیل باشند. که بر این اساس به توجه به بعد متغیر جرم می توان آن را به عنوان برترین دلیل در دفاع از فردی کردن مجازات ها دانست. از سوی دیگر با تکیه بر این نگرش می توان در مقابل تعاریف تک سویه هر کدام از اندیشمندان که بر پایه تخصص علمی خود جرم شناسی را تعریف کرده اند، شناختی جهان شمول از جرم شناسی ارائه داد و آن این که جرم شناسی، علمی حاصل از هم افزایی دو بعد ثابت و متغیر جرم می باشد.

 

✔️قضاوت بر مبنای عدالت حقیقت گرا:

 

مکتب عدالت حقیقت گرا با احترام به تمام نگرش ها و مکاتب در حقوق کیفری، کلمه(انکار) را در خلق نگرش جدید برخلاف دیگر مکاتب و نظریات، نپذیرفته و جرم را رفتاری ناسالم تلقی می نماید که به دلیل ارتباط باواسطه با کلمات در ذهن آدمی منجر به انحراف و فروروی در او شده است. باید توجه داشت اگر ابزار تبدیل به واسطه برای رسیدن به هدفی مشخص گردد، این امر منجر به فروروی در شخص می شود. حال نقطه مقابل فروروی، فراروی است که در واقع حرکتی خارج از مطلق گرایی و چارچوبه ی بسته می باشد. در فراروی شخص با ارتباط بی واسطه با کلمات از تمام ابزار و وسایل ممکن بهره گرفته و از آنها به سمت حقیقت های عمیق فراروی می نماید و چون حقیقت عمیق نقطه ایستا و پایانی نمی توان برای آن متصور شد. بدین ترتیب آدمی در مسیر تفکر و معرفت از هر شناختی به شناخت دیگر رهنمون می گردد. پس یک حقیقت گرای کیفری همواره در یک طریقت کیفری به سر خواهد برد. اگر بخواهیم این مطلب را به قضات تعمیم بدهیم. یک قاضی با توجه به این نگرش با ارتباط بی واسطه با تمام دستاوردهای کیفری هیچ گاه از یک یا چند دستاورد علمی کیفری واسطه نمی سازد، بلکه به عنوان ابزار و وسیله از تمام نگرش ها و رویکردهای مختلف بهره جسته و در طریقتی کیفری به سمت شناخت و رسیدن به حقیقت های عمیق قدم برمی دارد. در این راه قاضی مذکور با توجه به بعد ثابت (متن قانون) و بعد متغیر(شرایط، اوضاع و احوال مجرم و نیز استفاده از تمام پتانسیل های علمی کیفری) برای شناختی بهتر و در نتیجه صدور رأی منصفانه تر اقدام می نماید. البته در این زمینه  تصمیم قاضی گاهی تنها بر فلسفه شکل گیری متون قانونی می باشد. برای مثال در قانون مجازات ایران در بحث کتاب حدود با توجه به فلسفه این جرایم، نگاه ارعابی و نیز موانع و دشواری هایی که برای عدم اجرای این گونه مجازات ها در فلسفه اسلامی شرط شده است. قاضی در این زمینه تنها با تکیه بر بعد ثابت (متن قانون) به صورت مطلق گرا صدور رأی می نماید؛ یا در کتاب تعزیرات با توجه به دادن حق اختیار به قاضی، او مختار است بین حداقل و حداکثر اقدام نماید. برای نمونه سرقت تعزیری متوسط حبس بین ۶ ماه تا سه سال و تا ۷۴ ضربه شلاق و یا بین چند مجازات، یک یا دو مجازات را انتخاب و مورد عمل قرار دهد. این حق انتخاب قاضی بین حداقل و حداکثر (چارچوب مشخص) با توجه به اوضاع و احوال مجرم اصالت به بعد متغیر بوده و در نتیجه رأی صادره نسبی گرا خواهد بود. حال حقیقت عمیق چیزی فراتر از این مطلق گرایی و نسبی گرایی بوده و حاصل هم افزایی این دو بعد می باشد که در این صورت با توجه به پذیرش معیار حداکثر مجازات در متن قانون برای کلیه جرایم، حداقل مجازات حذف گردیده و در نتیجه دامنه اختیارات قضات فراختر می گردد. از نظر عریانیسم حقیقت عمیق چیزی فراتر از چارچوبه های مطلق و نسبی گرایی می باشد و چه بسا برخی مجرمین با توجه به شرایط، اوضاع و احوال و عوامل گوناگونی که در ارتکاب جرم آنها می تواند دخیل باشد قاضی را واقف نماید که چنین مجرمی مجازات کمتر از حداقل مجازات در قانون، استحقاق آن می باشد. که این زمینه را فراهم می نماید که قضات بتوانند دقیقتر و به صورت منصفانه تر اقدام به صدور حکم نمایند.

 

✔️پسا فمینیسم جزایی عدالت حقیقت گرا:

 

در جوامع مردسالار گذشته که بر مبنای افراط در جنس مذکر و انحطاط و نابودی در جنس مونث پی ریزی شده بود جرایم به تبع دامنه اختیارات مردان اغلب مردانه بود و تنها درصد کمی از جرایم، آن هم جرائمی مثل نوزادکشی، شوهرکشی، روسپی گری توسط زنان که غالباً خانه نشین بودند، اتفاق می افتاد. با شکل گیری تفکرات فمینیستی و تلاش برای احقاق حقوق زنان از چنگال مردان، دامنه آزادی های زنان در جامعه بیشتر شد و در کنار فضای به وجود آمده برای خودشکوفایی جنس مونث، دامنه جرایم نیز فزونی یافت به نحوی که تیپ جرایم زنان به جرایمی چون سرقت، کلاهبرداری، آدم ربایی، حمل مواد مخدر و… که پیشتر مردانه بود تغییر یافت. همچنین گرایشات شکل گرفته از درون تفکر فمینیسم هرکدام خواستار قسمتی از حقوق تضعیف شده زنان شدند و با واکاوی ریشه سلطه مردان بر زنان و جرایمی که ریشه در این نابرابری داشته باعث تحلیل و تفسیر جرم، مجرم، بزه دیده و پیشگیری از وقوع جرم شدند. که نتیجه آن تغییر تیپ جرایم در زنان بود که روند کاهشی در برخی جرایم و روی آوری به برخی دیگر از جرایم را برای آنان فراهم می کرد. اما آنچه بیشتر مورد توجه مکتب عدالت حقیقت گرا می باشد رقیب قرار دادن دو جنس مذکر و مونث در اندیشه فمینیسم می باشد که نمود آن در گرایشات جدید چون فمینیسم همجنس باز رخ می نماید و حس تخریب و انتقام بین جنسیت ها را به حدی می رساند که همدیگر را طرد می نمایند. عدالت حقیقت گرا بر پایه نظریه جنس سوم جزایی، دو جنس را نه رقیب هم بلکه مکمل هم در یک جنسیت واحد یعنی(انسانیت) می داند و جنبش فمینیسم را مخصوصاً در موج دوم، سوم و چهارم در بسیاری از مسائل نه تنها ضد تبعیض بلکه یک نگاه تبعیض آمیز و تک سویه فقط به جنسیت زن می داند که این خودبینی باعث شکل گیری و افزایش دامنه یک سری جرایم در جوامع شده است. عدالت حقیقت گرا حرکت و پیشرفت زن و مرد هر دو در کنار هم و نه رقیب هم را خواستار است و تا زمانی که زن بودن و مرد بودن براساس معیار انسانیت مورد سنجش قرار نگیرد، هیچ کدام به حقوق اولیه و انسانی خود دست نخواهند یافت و بروز تنش و تشویش در نهاد خانواده و فروپاشی آن که امروزه در بعضی جوامع در حال رخ دادن است روز به روز گسترش خواهد یافت که این امر با توجه به آموزه های دین مبین اسلام که تاکید فراوانی بر حفظ حریم خانواده به عنوان نهادی اجتماعی و انسان ساز دارد، می تواند جوامع بشری را از یک گسیختگی و فروپاشی نجات دهد. فمینیسم همجنس باز که حقوق آن در برخی ایالات آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به رسمیت شناخته شده است تلاشی برای گسترش آن در جوامع غرب است که در حال انجام می باشد و نمونه بارزی از انحطاط و نابودی جنسیت ها در عصر حاضر است که تنها با محروم کردن جنس مونث و مذکر از نیمه دیگر خود افراط و انحطاط را به اوج می رساند و باعث شکل گیری طیف جدیدی از جرائم در برخی جوامع پذیرنده شده است. اما به عقیده عریانیسم ها با قدم گذاشتن در حقیقت عمیق و جنس سوم است که حاصل شناخت و تکامل شعور بشری می باشد می توان نگرش های فمینیسم و فالیستی را به مسیر درست کشاند و برای همیشه به نگرش افراطی فمینیسم و زنجیره جرائم آن پایان داد.

 

✔️نکاتی چند در مورد مکتب عدالت حقیقت گرا (عریانیسم)

 

_مکاتب حقوق کیفری را می توان از لحاظ تفکر فلسفی به مکاتب مطلق گرا و نسبی گرا تقسیم کرد. مکتب عدالت حقیقت گرا بر مبنای شق سوم یعنی حقیقت عمیق شکل گرفته است. اصلی که فراتر از مطلق گرایی و نسبی گرایی و حاصل هم افزایی این دو می باشد.

_یک شخص می تواند تحت تاثیر بی نهایت عوامل و فشارهایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روانی، فرهنگی، زیستی، معیشتی و غیره مرتکب جرم شود. اما افراد بیشماری در جامعه هستند که این فشارها هم بر آنها وارد است اما دستشان به جرم آلوده نمی شود. علت چیست؟ به اعتقاد مکتب عدالت حقیقت گرا علت ارتباط باواسطه با کلمات در ذهن است که از شخصی یک مجرم می سازد. و تنها راه اصلاح مجرم شناساندن واسطه های ذهنی به او و تلاش برای شکستن آنهاست.

_مکتب عدالت حقیقت گرا اعتقاد دارد که متن قوانین جنسیت گرا هستند. با توجه به این که وضع کنندگان قانون اکثریت مردان بودند و هستند، قوانین به تبع آن مردانه می باشند. در مقابل این مکتب پیشنهاد می کند جدا از حقوق زیستی و بیولوژیکی مردان و زنان که متفاوت است بقیه حقوق آنها که مبتنی بر قرارداد اجتماعی می باشد باید با محوریت انسانیت وضع شود که در این صورت می توان گفت که با برابری این دو در قوانین رو به رو هستیم و نیز باعث کاهش حجم مواد قانونی می شود.

_به اعتقاد مکتب عدالت حقیقت گرا خود تفکر فمینیسم که در مقابل حقوق مرد سالارانه به پا خواسته است در موج های دوم، سوم و چهارم خود با افراط و تفریط رو به رو شده و به یکی از منابع تولید جرم تبدیل شده است که تنها نگرش پسا فمینیسم می تواند تعادل بین حقوق زن و مرد برقرار کند. و آن هم با محوریت قرار دادن «انسانیت» نه زن یا مرد

_مکتب عدالت حقیقت گرا در کنار جایگزین های حبسی که تا کنون مطرح شده نظام آموزش محور را برای حبس های زیر پنج سال مطرح کرده که در این شیوه محکوم در طول شبانه روز به فعالیت های عادی و روزمره خود خواهد پرداخت. فقط در ساعاتی در روز سر کلاسهای آموزشی حاضر خواهد شد تا مدت زمانی که واسطه های ذهنی او شکسته شود. نظام آموزش محور شبیه یک دانشکده است.

_در شکل گیری مکاتب حقوق کیفری یک نوع دیالکتیک تضاد (هگلی) دیده می شود. برای نمونه مکتب اصالت سودمندی به عنوان تز مطرح می شود در مقابل آن مکتب عدالت مطلق به عنوان آنتی تز و در نهایت نقاط قوت این دو مکتب منجر به سنتز  یعنی مکتب نئوکلاسیک اول می شود. مکتب عدالت حقیقت گرا هر چند دیالکتیک تضاد را یکی از عوامل پیشرفت حقوق کیفری می داند اما در مقابل دیالکتیک عریان را پذیرفته که بر مبنای آن معتقد است تمام مکاتب تز محسوب می شوند و عدالت حقیقت گرا در هر زمانی که نیاز باشد می تواند از دستاوردهای آنها استفاده کند. نه برخلاف مکاتب دیگر دستاوردهای آنها را حقیر بشمارد.

_در فلسفه حقوق سیاسی ما با دو تفکر تحت تاثیر توماس هابز و جان استوارت میل رو به رو هستیم که آن را اینگونه تقسیم بندی می کنند: آزادی مثبت، آزادی منفی در آزادی مثبت دامنه اختیارات شهروندان محدود است و نوعی پدر سالاری در جامعه حاکم است. در حالی که در آزادی منفی دامنه اختیارات شهروندان وسیع است و تا آنجا آزاد هستند که به دیگری زیان وارد نیاورند. در مقابل مکتب عدالت حقیقت گرا

این دو بنیاد تفکری را ایستا میداند و معتقد به آزادی عریان با سیستمی پویا می باشد به نحوی که دامنه آزادی شهروندان را رفتار آنها تعیین نماید. مثلا اگر آمار، نرخ جرمی را کاهشی در جامعه اعلام کرد سیستم در آن زمینه خاص دامنه اختیارات را وسیع کند و اگر نرخ جرمی مثلا اختلاس را افزایش یافته اعلام کرد. دامنه اختیارت در این زمینه کاهش یابد و برخورد قوانین سختگیرانه تر شود. در این تفکر ما همزمان می توانیم برای برخی جراعم آزادی مثبت و برای برخی دیگر آزادی منفی اعمال کنیم که برخوردی عادلانه و حقیقت مدار است.

درباره ی هنگامه اهورا

شاعر و داستان نویسِ عریانیست، عضو مکتب اصالت کلمه و دایره ی مطالعاتی قلم، مسئول روابط عمومی اصالت کلمه و دانش آموخته ی رشته ی مترجمی زبان انگلیسی

همچنین ببینید

معرفی کتاب جنجال برانگیز «و آن گاه شیخ اشراق عاشق می شود» به قلم امپراتور واژه های جهان، آغازگر جنبش ادبی ۱۴۰۰ (عریانیسم)، عالیجناب آرش آذرپیک

  ? «و آنگاه شیخ اشراق عاشق می‌شود» دفتر فراشعرانه های امپراتور واژه‌های جهان، آغازگر …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *