«گره کور» «دلتنگ می شوم تو را میانِ… شاید هست و نیست خود.» «باورِ نبودنم راحت است تو را.» «در ابعاد یک غروب حجمی مقابلِ دیده ام…» نگاه نگاه عدم نگاه نگاه. «تار نبین تارهای تنیده بر رفتنم واضح…» از خود …
ادامه نوشته »«گره کور» «دلتنگ می شوم تو را میانِ… شاید هست و نیست خود.» «باورِ نبودنم راحت است تو را.» «در ابعاد یک غروب حجمی مقابلِ دیده ام…» نگاه نگاه عدم نگاه نگاه. «تار نبین تارهای تنیده بر رفتنم واضح…» از خود …
ادامه نوشته »