شعر فراگفتار یعنی همافزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای نخستین بار در شعر دههی ۷۰ توسط عالیجناب آرش آذرپیک پایهگذاری شد.
به نقل از کتاب «و آن گاه ژیژک باژک نوشت» به قلم جناب آریو همتی صفحهی ۱۵۰ تا ۱۵۷:
بخش پنجم از (خوانش یک روزنامه (نخستین مانیفست شعر فراگفتار به قلم استاد آرش آذرپیک
تئوری سیال فرادیدگاه (مقام جامع شعری) و مانیفست شعر فراگفتار (همگرایی شعر بیان و زبانی) در دههی ۷۰
- شعر هنجارگریز «عریان» چارچوبهای بیروزن را بیرحمانه در هم میشکند تا به مرزهایی از یادرفته و ناشناخته دست یابد و دوشیزهترین مرزهای این شعر تنها در «آن» اتفاق، با تیر آرشانهی شاعری مشخص میگردد که سرافرازانه بر چکاد شکوهمند سرایش ایستاده است.
- شعر عریان، هم جوششی است و هم کوششی، یک آمیزهی بشکوه از وحی و صنعت؛ و با یک فرادیدگاهِ «یکسونگرانه و یکساننگرانه» که ریشه در ذات مشرقزمین دارد لحظهی ناگهانِ اکنون را با هنرمندانهترین شگردهای ممکن، بر بلندترین قامت هستی یعنی «جاودانگی» میآویزد و هیچ گاه نمیخواهد شعر متعالی را بر پایهی خردهریزهای بستهی تئوریهای ورشکسته به مرز انتحار تدریجی بکشاند و محصولی شود با یک «تاریخ مصرف مشخص»
و اکنون پیش از ارائهی بیانیهی مشروح خویش با این مقدمهی بدون مقدمه، با آغوش باز از تمام انتقادات و نظرات سازندهی مخالفان و موافقان فروتنانه استقبال میکند.
- نمودار نسبی «شعر عریان»
«شعر عریان، منشور حقوق واژگان» (۱)
- «شعر عریان» یک پدیدهی «فراگفتار» بر بستر حادثههای زبانیست و میخواهد بلندترین فریادهای زمانهی خویش در موجزترین و کوتاهترین شکل ممکن باشد. در این طریق طبق اصل نظریهی گشتالت “GESTALTE” یعنی «فراتر بودن ساختار تکوینیافته یک از مجموع تمام اجزای تشکیلدهندهی بافت آن»، همه چیز از «فرم و ایماژ» گرفته تا «تفکر» و «عاطفه» کاملاً جدی و اساسی اما در عین حال _با توجه به ساختمانِ ارگانیک کل_ نسبی است؛ بنابراین همانگونه که بر اساس منطق ریاضی، برداشتن حتی یک ملکول از کرهای میتواند تمام نظم جهان را در هم بریزد، در نظام هندسیِ «شعر عریان» نیز به عنوان مثال حذف یا جابهجایی حتی یک واژهی به ظاهر ناچیز برابر است با فرو ریختن کل ساختار یک شعر.
و این نکته آنقدر پایهای و مهم است که به نوعی میتوان «شعر عریان» را با جرئت «شعر گشتالت» خواند.
- «شعر عریان» یک گسترش بدعتآمیز است که خود را ادامهی طبیعی رودخانه _اکنون فراموش_ نیمای جاودانه میداند و میتوان آن را با صراحت یک «بازگشت آوانگارد» به اصالت شعر _در یک رقابت آزاد با تمامی جریانهای افراطی_انحطاطی شعر معاصر ایرانزمین دانست.