خانه / دیدگاه های عریانیستی / مقاله ی «فلسفه‌ی واژانه از نگاه مکاتب فلسفی وجودگرا» به قلم بانو آوین کلهر

مقاله ی «فلسفه‌ی واژانه از نگاه مکاتب فلسفی وجودگرا» به قلم بانو آوین کلهر

 

فلسفه‌ی واژانه از نگاه مکاتب فلسفی وجودگرا

 

 

فلسفه‌ی واژانه نوعی فلسفه‌ی وجودگراست که در این مورد با وجود تفاوت‌ها، اشتراک‌نظرهایی هم با فلسفه‌ی وجودگراییِ اگزیستاسیالیسم و وجودگراییِ حکمت متعالیه دارد. از تفاوت‌های آن‌ها می‌توان به نکاتی اشارە کرد مانند این که اگزیستانسیالیسم همه‌ی موجودات را دارای ماهیت می‌داند اما معتقد است فقط در انسان وجود مقدم بر ماهیت است اما در بقیه‌ی موجودات، ماهیت مقدم بر وجود است. هر چند که در وجودگراییِ ملاصدرا هم اصالت با وجود است و همچنان وجود را مقدم بر ماهیت می‌داند اما ملاصدرا به اعتباری بودن ماهیت معتقد است یعنی ماهیت را وابسته به وجود می‌داند که به تنهایی فاقد وجود است.

اما در وجودگراییِ عریانیستی دیگر تقدم وجود بر ماهیت مطرح نیست چون اصالت کلمه فقط انسان را دارای ماهیت می‌داند و دیگر موجودات را فاقد ماهیت می‌داند. در واقع اصالت کلمه به وجود و موجود معتقد است یعنی بر اساس وجودگرایی عریانیستی تنها انسان دارای وجود است و می‌تواند به مقام فرارو برسد و بقیه‌‌‌‌ی موجودات فقط موجود هستند.

 

واژگان کلیدی: وجودگرایی اگزیستانسیالیسم، وجودگرایی ملاصدرا، وجودگرایی عریانیستی

 

مقدمه :

شکل‌های گوناگونی از شعر در طی اعصار مختلف به وجود آمده‌اند مانند قصیده، غزل، مثنوی و… که در همه‌ی این‌ها یک نقطه‌ی اشتراک وجود دارد، این که شاعر سعی می‌کند با بیان جملات، پیام خود را به مخاطب منتقل کند. با گذر زمان و براساس نیاز جامعه ژانرهای مختلفی در ادبیات مطرح گردیدە است و ژانر واژانه هم یکی از این ژانرهاست که آرش آذرپیک آن را در سال ۱۳۷۷ ابداع کردند. در توضیح این ژانر می‌توان گفت که تابع دستور زبان نیست برخلاف شعرهای کلاسیک و نوین که جمله‌محورند و تابع دستور زبان هستند اصالت کلمه به آزادی کلمه در واژانه معتقد است. در واقع فلسفه‌ی واژانه این است که کلمه به محض زایش ماهیت‌های مختلفی به آن تنفیذ می‌شود مانند: فعل بودن، فاعل بودن، حرف اضافه بودن و… یعنی کلمه در واژانه در تعامل با واژه‌های دیگر خودش ماهیتش را انتخاب می‌کند.

از کسانی که در این ژانر قلم می‌زنند می‌توان زرتشت محمدی، هنگامه اهورا، نیلوفر مسیح، آریو همتی، میثم رجبی، و… را نام برد. حالا نگارندە می‌خواهد برای ارائه‌ی تصویر شفافی از این ژانر سوالات زیر را مطرح نماید:

  • آیا در مورد وجودگراییِ کلمات در واژانه بین وجودگراییِ اگزیستانسیالیسم وجودگراییِ ملاصدرا و وجودگراییِ عریان ارتباطی وجود دارد؟
  • آیا ژانر واژانه این قدرت را دارد که در حصار ماهیت‌های کلمه محصور نماند و به وجودگراییِ خاص خود دست یابد؟
  • آیا آزادی در انتخاب اگزیستانسیالیسم در مورد آزادی کلمات در ژانر واژانه هم صدق می‌کند؟

واژانه از مؤلفه‌های ثانویه‌ی ژانر فراشعر در مکتب اصالت کلمه است. مؤلفه‌های ثانویه پیشنهاداتی هستند که، ما، در هنگام گذر هدفمند از شریعت یا شریعت‌های ادبی (با ارتباط بی‌واسطه‌ای که با آن‌ها ایجاد می‌کنیم) برای حرکت در طریقت‌های فراشعر و فراداستان ارائه می‌نماییم (آذرپیک و همکاران، ۱۳۸۸، ۴۹).

 

  • بررسی و مقایسه‌ی فلسفه‌ی واژانه:

 

  • ژان پل سارتر و وجودگراییِ اگزیستانسیالیستی

 

اساس فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم که در نیمه‌ی اول قرن بیستم پدید آمد بر این باور استوار است که هستیِ موجودات دو جنبه دارد: ذات یا ماهیت و وجود (سیما داد، ۱۳۹۲، ۴۸). ژان پل سارتر همان تعاریف ارسطویی وجود و ماهیت را ارائه می‌دهد با این تفاوت که با مطرح کردن تقدمِ وجود بر ماهیتِ نگرش خود را تشریح می‌کند یعنی بر این اساس از نظر سارتر هم وجود همان بودن است و ماهیت پاسخی است؛ که در جواب پرسش ماهو می‌آید. وقتی می‌گوییم من هستم بحث وجود است اما وقتی می‌گوییم من انسان هستم بحث ماهیت است (شمیسا، ۱۳۹۱، ۱۷۹). ژان پل سارتر به تقدم وجود بر ماهیت معتقد است که البته این تقدم وجود بر ماهیت را فقط در مورد انسان به کار می‌برد. ماهیت سایر موجودات از قبل مشخص است. اگر به باغ نهال‎فروشی برویم و بگوییم یک نهال، سیب لبنانی می‌خواهیم دقیقاً می‌دانیم که این نهال چند سال دیگر چگونه میوه‌ای می‌دهد (همان، ۱۸۰). و بنا بر گفته‌ی سارتر در آغاز بشر وجود دارد -هست- و سپس این چیز یا آن چیز می‌شد -ماهیت- (پیر برونل،۱۳۷۸، ۲۱۳).

 

البته نکته‌ی قابل توجه در مبحث اگزیستانسیالیسم، مبحث آزادی است. از نظر اگزیستانسیالیست‌ها انسان تنها موجودی است که تحت جبر تقدیر قرار ندارد و می‌تواند آزادانه ماهیت‌هایش را خودش انتخاب کند. پس همه‌ی موجودات در چنبره‌ی تقدیر خود اسیرند، به جز انسان که مختار است تقدیر خود را، خود رقم می‌زند (همان، ۱۸۰). بدین‌سان جهانِ عینی، وجودِ عقل‌گریزِ پیش‌بنیاد، در مقابل فعالیت انسانی که آزاد و عاری از وابستگی به قوانین عینی است قرار می‌گیرد (بابایی، ۱۳۸۹ ، ۶۷۶).

 

  • فلسفه‌ی وجودگرایی اگزیستانسیالیسم و واژانه

 

اگر بر اساس وجود‌گرایی اگزیستانسیالیسم ژانر واژانه را بررسی کنیم؛ می‌بینیم همان‌طور که در وجودگرایی اگزیستانسیالیسم وجود مقدم بر ماهیت است در مورد کلمات در واژانه هم دقیقاً همین‌طور است. از آنجا که واژانه ژانری کلمه‌محور است در آن، وجود هر یک از کلمات مقدم بر ماهیت آن‌هاست یعنی دیگر نمی‌توان ماهیت‌های فعل بودن، فاعل بودن، مفعول بودن و… را به وجود آن‌ها مقدم دانست. یعنی در واژانه کلمات آزاد هستند. در این صورت کلمه موجودی آزاد، استقلال‌‌یافته است فراتر از هرگونه جبر و اختیار دستوری (مهدویان، ۱۳۸۸، ۲۶). این در حالی است که در ژانرهای جمله‌محور مانند دیگر ژانرهای ادبی، ماهیت مقدم بر وجود کلمات است. و همان‌گونه که در اگزیستانسیالیسم، انسان در انتخاب آزاد است و ماهیتش را خودش انتخاب می‌کند؛ در واژانه هم همین طور است. و کلمات در واژانه، همانند انسان، ماهیتشان را خود برمی‌گزینند. واژانه به هیچ وجه تن به جبر دستور زبان نمی‌دهد و می‌خواهد ظرفیت واژگان را خارج از جبر دستور زبان برای ارائه‌ی یک متن والای ادبی به نمایش بگذارد.

 

  • فلسفه‌ی وجودگرایی ملاصدرا

 

در آثار حکمای اسلامی تا قبل از میرداماد به گونه‌ای جدّی و محوری، مسئله‌ای به عنوان اصالت وجود یا اصالت ماهیت دیده نمی‌شد. میرداماد اصالت را به ماهیت داد، ملاصدرا که شاگرد او بود ابتدا نظریه‌ی استادش را پذیرفت. اما بعدها با اصالت ماهیت مخالفت کرد. ملاصدرا با جانشینی فلسفه،‌ سنت ماهیت با فلسفه‌ی وجود که وجود را مقدم بر ماهیت و اصیل می‌داند انقلابی در فلسفه‌ی وجود ایجاد کرد (کوربن، ۱۳۸۸، ۴۸۲). ملاصدرا به تعاریف ارسطویی وجود و ماهیت معتقد بود و با اینکه وجود را متقدم بر ماهیت می‌دانستند اما به اعتباری بودن ماهیت معتقد بود. این که ماهیاتِ ثابت وجود ندارد، بلکه هر ماهیتی به موجب شدت مرتبه‌ی وجودی تغر یافته و متعین می‌‌شود، متضمن مسأله‌ی دیگرست که همان حرکت جوهری است (همان، ۴۸۳). از نظر ملاصدرا اعتباری بودن ماهیت مانع واحد بودن وجود نیست. ملاصدرا دو نوع تقدم را بر انواع تقدم‌ها افزوده است. تقدم بالحقیقه و تقدم بالحق، که گزینه‌ی مورد بحث ما در این مقاله گزینه‌ی نخست است. تقدم بالحقیقه مانند تقدم وجود بر ماهیات موجوده‌ی آن وجود است (سجادی، ۱۳۸۴، ۶۶).

 

  • فلسفه‌ی وجودگراییِ ملاصدرا و واژانه

 

ملاصدرا فیلسوف اصالت وجودی، معتقد است تا آتش وجود دارد سوزندگی آن هم وجود دارد. باید گفت از آن جا که -الف- -ب-، هر دو آتش‌اند ماهیت واحد دارند. حال اگر ما اصالت ماهیت را بپذیریم آن گاه آن چه واقعیت و عینیت دارد، ماهیت است و از سوی دیگر می‌دانیم که علت بر معلول تقدم دارد پس لازم می‌آید که خودِ ماهیتِ آتش بعینه، به عنوان -الف- متقدم باد و به عنوان معلول -ب- متأخر (نصر، ۱۳۸۷، ۱۸۱). حالا بر اساس فلسفه‌ی وجودگراییِ ملاصدرا، وجودگراییِ کلمه در واژانه را بررسی می‌کنم. همان طور که ملاصدرا به تقدم وجود بر ماهیت و اعتباری بودن ماهیت معتقد بود این را می‌توان به کلمه هم تعمیم داد؛ یعنی براساس فلسفه‌ی وجودگری ملاصدرا در مورد کلمه در واژانه هم اصالت با کلمه است و ماهیت‌های کلمه اعتباری هستند. همان طور که سوزندگی آتش تا وقتی اعتبار دارد که آتش وجود داشته باشد و سوزندگی به تنهایی فاقد وجود است؛ در واژانه هم همین طور است و وجود همه‌ی تعاریف دستور زبان مانند فعل بودن و… به اعتبار وجود کلمه معنی پیدا می‌کنند.

 

 

  • وجودگرایی عریان

 

اصالت وجود عریانیستی به تقدم و تأخر وجود یا ماهیت نمی‌پردازد بلکه ماهیت و جوهر را ساحت‌هایی از وجود می‌داند (آذرپیک و همکاران، ۱۳۹۶، ۱۴۸). در نگاه مکتب اصالت کلمه، وجود کلی‌ست فراتر از هم‌افزاییِ اجزای جوهری و ماهیتی آن که یک سیستم باز و خودتنظیم است که با کشف پتانسیل‌های جدید ماهیت‌های تازه‌ای می‌آفریند. و ماهیت آن چیزی است که جز ساختار ارگانیک و زیستی یک پدیده نباشد که اگر فاقد آن شود، از نظر زیستی نقصانی در آن به وجود نمی‌‌آید. و جوهر آن چیزی است که جز ساختار ارگانیک و زیستی یک پدیده است که اگر فاقد آن شود، از نظر زیستی در آن نقصان به وجود می‌آید. عکس نگرش فلاسفه‌ی وجودگرای پیشین که همه‌ی موجودات را دارای ماهیت می‌دانستند؛ در مکتب اصالت کلمه، فقط انسان و کلمه دارای ماهیت هستند و می‌توانند به مقام فرارو برسند. یعنی می‌توان گفت که اصالت کلمه به وجود و موجود معتقد است و همه‌ی موجودات به جز انسان را موجود می‌داند و تنها انسان و کلمه را دارای ماهیت و وجود می‌داند. براساس نگرش مکتب اصالت کلمه دو نوع ماهیت وجود دارد: ماهیت ذاتی و غیرذاتی. و همچنین جوهره‌های مختلفی وجود دارد مانند: جوهره‌ی گفتاری، جوهره‌ی نوشتاری، جوهره‌ی معنایی، جوهره‌ی طبیعی، جوهره‌ی شرایطی، جوهره‌ی اجتماعی و جوهره‌ی نمادین.

 

  • وجودگراییِ عریان و وجودگرایی کلمه در واژانه

 

در نگرش بنیادین «انسان_کلمه» این دو پدیده همدیگر را توأمان می‌سازند و به راستی هیچ کدام بدون دیگری وجود ندارد (همان، ۱۶۳). از هنگامی که کلمه وارد عرصه‌ی هنر شد از وسیله‌ی ارتباط بودن به سمت هدف بودن فراروی کرد و پتانسیل‌های بالقوه‌ی آن بالفعل شد، ماهیت کلمه به وجود آمد (همان، ۱۶۶).

تعاریف ملاصدرا و اگزیستانسیالیسم از وجود ریشه در تعاریف ارسطویی دارد (رجبی، میثم، ۱۳۹۵، ۹۲). اما در نظرگاه مکتب اصالت کلمه، وجود کلمه، همان کل فراتر از هم‌افزایی اجزای جوهری و ماهیتی است. و ماهیت کلمه جنبه‌های هنری آن است که به محض ورود کلمه به هر یک از شریعت‌های ادبی بروز می‌کند. مثلاً بعد از ورود کلمه به شریعت ادبی سمبولیسم، ماهیت نمادگرایی کلمه نمایان می‌شود و به محض ورود کلمه به شریعت ادبی رئالیسم، ماهیت واقع‌گرایی آن نمایان می‌شود و این همچنان ادامه دارد؛ چرا که کلمه بی‌نهایت ماهیت‌های مکشوف و نامکشوف دارد. از نظر اصالت کلمه، کلمه سه جوهره‌ی هم افزا دارد:

۱- جوهره‌ی گفتاری، ۲- جوهره‌ی معنایی، ۳- جوهره‌ی نوشتاری.

در ادامه بر‌اساس وجودگرایی مکتب اصالت کلمه، وجودگرایی واژه‌ی دریا را بررسی می‌کنیم. واژه‌ی دریا دارای سه جوهره‌ی گفتاری، نوشتاری و معنایی است که جوهره‌ی گفتاری همان نوع تلفظ واژه‌ی دریاست. جوهره‌ی نوشتاری، نوع نوشتار کلمه‌ی دریا براساس رسم‌الخط زبان رسمی کشور است و جوهره‌ی معنایی آن تصویری است که با نام دریا در ذهن ما ترسیم می‌شود؛ که براساس مؤلفه‌ی حقیقت عمیق در مکتب اصالت کلمه برای دال واژه‌ی دریا براساس نگاه‌های مختلف در زمان‌های مختلف مدلول‌های بی‌ماری وجود خواهد داشت. مثلاً براساس تعریف واژه‌ی دریا در فرهنگ لغت‌ها یک دال برای دریا وجود دارد اما نمی‌توان خارج از متن، مدلول ثابتی برای آن در نظر گرفت. مثلاً مدلول واژه‌ی دریا برای شخصی که می‌خواهد به دریا برود قبل از ورود به دریا یا بعد از ورود به دریا متفاوت است. و این تغییر در زمان‌های مختلف را حلل اگر به همه‌ی انسان‌های روی زمین تعمیم دهیم چه اتفاقی رخ می‌دهد! یعنی وجود کلمه‌ی دریا براساس گسترش لحظه به لحظه‌ی جوهره‌ی معنایی آن، فرد به فرد در حال بسط‌یافتن است و نتیجه‌ی ین بسط، افزایش‌یافتن ماهیت‌های نوین است و این همچنان ادامه دارد.

 

 

  • وجودگراییِ کلمه در واژانه

 

هر انسانی که به دنیا می‌آید به محض تولد در ماهیت‌های خودش محصور می‌شود بدون این که خود‌، هیچ انتخابی کرده باشد. البته این بدان معنی نیست که مکتب اصالت کلمه ماهیت‌ها را منفی بداند بلکه هدف این است که باید خودِ انسان در تعامل با انسان‌های دیگر، ماهیت‌هایش را انتخاب کند، نه انسان‌های دیگر برایش انتخاب کنند و این خود، نگرشی اگزیستانسیالیستی است. مثلاً یک نفر سیاه‌پوست به دنیا می‌آید، یک نفر سفید‌پوست متولد می‌‌شود، یک نفر در طبقه‌ی فقیر و یا یک نفر در طبقه‌ی ثروتمند. و این سیاه‌پوست بودن، سفید‌پوست بودن، فقیر بودن، ثروتمند بودن، ماهیت‌هایی هستند که به محض زایش هر انسانی به او داده می‌شود، در کلمه هم دقیقاً به همین شکل است که ماهیت‌ها به محض زایش کلمه به کلمه تنفیذ می‌شوند. ماهیت‌هایی مانند مفعول بودن، فعل بودن و… اما کلمه در تعامل با کلمات دیگر خودش ماهیتش را انتخاب می‌کند مانند انسان. و تحت سلطه‌ی جبر دستور زبان و ماهیت‌هایش قرار نمی‌گیرد.

 

نتیجه :

 

واژانه ژانری وجودگراست که می‌تواند به وجودگراییِ خاص خود دست یابد و نخستین ژانری است که در آن کلمات آزادانه ماهیت‌های خود را انتخاب می‌کنند. و برای رسیدن به این مطلب آن را با دیگر مکاتب وجودگرا مقایسه کردیم و براساس این مقایسات مشخص شد که در هر سه مکتب وجودگرا (حکمت متعالیه، اگزیستانسیالیسم، اصالت کلمه)، اصالت با وجود است. و براساس هر سه مکتب وجودگرا، فقط در مورد ژانر واژانه، ‌تقدم وجود بر ماهیت کلمه وجود دارد و تقدم وجود بر ماهیت که بر اساس نگرش ژان ‌پل‌ سارتر فقط در انسان وجود دارد، در کلمه که اساس آن در واژانه است هم اتفاق می‌افتد. درواقع واژانه آزادانه‌ترین ژانر دنیاست و آنقدر قدرتمند است که در حصار ماهیت‌های کلمه محصور نمی‌ماند و می‌تواند به وجودگراییِ خاص خود دست یابد.

و همچنین آزادی در انتخاب اگزیستانسیالیسم، در کلمه و در ژانر واژانه هم وجود دارد یعنی براساس وجودگراییِ اگزیستانسیالیسم، کلمات در واژانه فارغ از هرگونه جبر دستور زبانی در انتخاب ماهیت‌های خود آزاد هستند.

 

منابع :

 

  1. آذرپیک، آرش، مهدویان، مهری، بوطیقای‌عریان، سلیمانیه، انتشارات لینا‌، ۱۳۸۸٫
  2. آذرپیک ،آرش، مسیح، نیلوفر، اهورا، هنگامه ، چشم‌های یلدا، تهران، انتشارات روزگار، ۱۳۹۶٫
  • بابایی، پرویز، مکتب‌های فلسفی از دوران باستان تا امروز، تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۸۹٫
  1. برونل، پیر، بلانژه، ایون، کتی، دانیل، سلیه، فیلیپ، تروفه، میشل، ترجمه‌ی دکتر نسرین خطاط و دکتر مهوش قویمی، تاریخ ادبیات فرانسه، جلد پنجم: قرن بیستم، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، چاپ اول، ۱۳۷۸٫
  2. رجبی، میثم، عدالت حقیقت‌گرا، انتشارات کالج، سنندج، ۱۳۹۵٫
  3. داد، سیما، تهران ، انتشارات مروارید، چاپ ششم، ۱۳۹۲٫
  • سجادی، سید جعفر ، دیباچه بر حکمت متعالیه (فلسفه وجودیه)، تهران، انتشارات طهوری، ۱۳۸۴٫
  • شمیسا، سیروس، تهران، انتشارات قطره، چاپ سوم، ۱۳۹۱٫
  1. کوربن، هانری، طباطبایی، جواد، تاریخ فلسفه‌ی اسلامی (متن کامل)، تهران، چاپ هفتم، انتشارات کویر، ۱۳۸۸٫
  2. مهدویان، مهری، بانوی واژه‌ها، سلیمانیه، نشر لینا، ۱۳۸۷٫
  3. نصر، حسین، صدرمتألهین و حکمت متعالیه، ترجمه ی حسین سوزنچی ، تهران ، دفتر پژوهش و نشر سهروردی ، ۱۳۸۷

درباره ی هنگامه اهورا

شاعر و داستان نویسِ عریانیست، عضو مکتب اصالت کلمه و دایره ی مطالعاتی قلم، مسئول روابط عمومی اصالت کلمه و دانش آموخته ی رشته ی مترجمی زبان انگلیسی

همچنین ببینید

پی دی اف مقاله ی «نوآوری، تجزیه و ترکیب اوزان در غزل معاصر ( با تکیه بر اشعار آرش آذرپیک)» به قلم بانو نیلوفر مسیح

    ??? برای دانلود کلیک کنید.    

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *