جعفر درویشیان یکی از غزل سرایان خوش ذوق و هنرمند معاصرکرمانشاهی است که شایسته است آثار او در ادبیات فارسی مورد بررسی و نقد اهل قلم قرار گیرد. غزل او اگر چه بیشتر غزل سنتی پارسی با رگه های سبکی عراقی و هندی است اما هنجارگریزی های زبانی، تصاویر طبیعی و انتزاعی مبتنی بر صنعت های ادبی، نرم طبیعی موسیقی ، تلطیف در قافیه و ردیف، حس مشترک و عاطفه و…در آثار این هنرمند او را مقید صرف به زبان پیشینیان غزل پارسی نکرده است. نکته قوت اشعار درویشیان توانش عاطفی در بسیاری از ابیات و غزل هاست به ویژه این که این هنرمند توانسته است که علی رغم ایجاد تاویل های عمیق حس شاعرانگی را در مخاطبان برانگیزد.
در نقد و بررسی اشعار کلاسیک آنچه که بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد تاویل معنایی آثار و دیگر مورد بررسی اوزان، تصاویر، تخیل، عاطفه
و صنایع و بدایع است. از همین گذار، با توجه به نظریه شهادت مولف آرش آذرپیک تئورسین مکتب اصالت کلمه نگاهی هرچند کوتاه به دو کتاب غزل با عنوان”گنجشک ها سلام” و “سیبی از باغ زمستان ” از جعفر درویشیان خواهم داشت.
نقش مؤلف در تسلط بر اغلب ابعاد پنهان و عریان جوهرهی معنایی کلمات به گو نهای است که هرگزاهرگز نمیتوان او را در حد خوانشگران هر چند حرفهای آثارش پایین آورد. مؤلف، چشمه است اما متن میتواند تا دریا شدن پیش برود. برای لذت از دریا اصلاً لازم نیست سرچشمه یعنی مؤلف را شناخت اما برای معرفت بر دریا اولین اصل، شناختن و یافتن خودِ سرچشمه یعنی مؤلف است زیرا مؤلف با معرفت بر بُعد ثابت حقیقت عمیق کلمات (معنای فرهنگ لغتی کلمات)و شناختن برخی از لایههای بعد متغیر کلمات(معانی که در متون مختلف و دز زمان_مکان های مختلف با حفظ و همراهی همیشگی معنای ثابت کلمه، در زبان شکل می گیرد)، دست به نگارش و سرایش متن زده و با آنکه مالک بیچون و چرای آن نیست اما هیچ خوانشگری به اندازهی خودِ مؤلف نمیتواند در متنش حق آب و گل داشته باشد. مؤلف خود را بنا بر نیتش، آزادانه وقف میکند ولی دیگر مالک آن نیست. مؤلف در متن به شهادت میرسد تا به زندگی جاوید هنری برسد و شاید مثال بهتر این باشد که مؤلف در متن – البته بستگی دارد به ژانر متن- دارای سلطنتی مشروطه است و هر خوانشگر در فضای آن متن میتواند دارای دولتی از آنِ خود باشد و بدین ترتیب هیچ کدام نمیتوانند بر متن، دیکتاتوری داشته باشند(چشم های یلدا و کلمه کلید جهان هولولوگرافیک، جلد دوم،۱۵۲).منظور اصلی از شهادت مولف این است که بنابراصل بی نهایت بودن ابعاد کلمه، تاویل و نقد یک متن هنری فقط بر اساس یک یا چند دیدگاه خاص، بیگمان محدود ساختن نگرش ما به کلمه در هنگام خوانش اثر است. به عبارت دیگر همانگونه که نمی خواهیم نگرشمان را در هنگام نگارش یک متن هنری، در یک یا چند شریعت (چارچوب های تعریف شده ادبی که اصالت یافته اند از قبیل انواع شعر و داستان و..) خاص ادبی محدود و محصور نماییم، در هنگام خوانش ونقد آن متن نیز نمی خواهیم نگرش خویش را دریک یا چند بعد خاص محدود ومحصور کنیم(بوطیقای عریان، آرش آذرپیک، مهری مهدویان، ۵۹).
آرش آذرپیک -بنیانگذار مکتب ادبی_فلسفی اصالت کلمه) معتقد است که هرمنوتیک هر مکتب، نوع و سبک و قالبی، خاصِ همان نحله یا ژانرهای مشابه آن است و یک نوع نسخهی تأویل را نباید و نمیتوان برای همهی آثار ادبی تجویز کرد زیرا این عین مطلقاندیشیست حتی اگر لباس نسبیگرایی بر تن داشته باشد. از نظر آرش آذرپیک به طور کلی و گذرا میتوان به پنج نوع ژانر تأویلی اشاره کرد. البته و صد البته نباید استثناها را نادیده گرفت.
- تاویل عمیق: در تاویل عمیق به علت عمق محتواییِ متن، لایهی اولیه دارای تأویلیست که تکامل بیشتر آن در لایهی ثانویه و تأویل آن تحقق مییابد و بدین ترتیب هر چه قدر دایرهی رمزگان متن، عمیقتر باشد میتوان تأویلهای بیشتری از آن داشت. ما در این شاخه هیچ گاه با تضاد بنیادین در تأویلِ یک مفهوم روبهرو نخواهیم شد همان گونه که قرآن کریم به عنوان عالیترین مصداق این نوع، متن مقدس خویش را «ذوبطون» خوانده است.
۲-تاویل قطعی: در تاویل قطعی بیش از یک برداشت از اثر امکان ندارد و این به موضوعی بودن یا پیچیده نبودن اثر، مربوط نیست یعنی نیت مؤلف در متن «اظهر من الشمس» است.»
۳-تاویل ظنی: در تأویل ظنّی با وجود این که بیش از یک برداشت امکانپذیر است اما اکثریت قاطع بر سر یک برداشت خاص توافق کلی داشته و به گونهای علمی و مستند آن را موثقتر میدانند.
۴-تاویل شکی: در تأویل شکّی میتوان دو یا چند قرائت در دایرهی رمزگان متن داشت که هر کدام میتوانند در جای خود موثق باشند و در عین حال هیچ کدام هم قطعی نباشند. البته تعداد این تأویلها محدود است.
۵-تاویل وهمی: درتأویل وهمی هم هر کس میتواند از اثر، برداشتی خاص خویش داشته باشد و نظر هر شخص ممکن است برای خود وی موثق باشد و لاغیر(همان، جلد دوم،۱۸۷).
در تأویل شعر حافظ بیشتر میتوانیم از تأویل عمیق و در تأویل برخی از اشعار مانند ترکیببند عاشوراییِ محتشم کاشانی، «علی ای همای رحمت» از شهریار و «گویند مرا چو زاد مادر» از ایرج میرزا از تأویل قطعی استفاده کنیم بدون آن که ادبیت هیچ یک از آنها زیر سؤال برود.
چرا در شعر حافظ نمیتوان به یک تأویل قطعی رسید؟ ما با هر بار خوانشِ بیشتر غزلیات حضرت حافظ ممکن است حالات و معانی جدیدی را دریافت کنیم و چه بسا که هر صاحبنظری با توجه به پیشزمینهی فکری خود، تأویلی دیگر از شعر ایشان داشته باشد. به هر روی با تدقیق و تحقیق عمیق در تمام این برداشتها درمییابیم بدون این که معانی دریافت شده به نسبیتگرایی تن بدهند هر ساحتِ معنایی، تصحیح و تعمیق فرض اولیه است برای سیر تکاملی و عروجی در معنا که ذهنیت ما را در قبال متن مورد نظر از مطلقیت رها میسازد، نه این که مانند متونی که خاص تأویل وهمی هستند دچار نسبیتگرایی شوند و ما شاهد تباین و تضاد معنایی در برداشت از این گونه متون باشیم، بدون مشاهدهی هر گونه دور عروجی در رسیدن تأویل اجمالی به تأویل ژرف – که خاص تأویل عمیق است- و در آن هر تأویلی فقط ساز خود را بزند(همان جلد دوم،۱۵۶).
در تاویل قطعی کلمات در همان معنای ثابت فرهنگ لغتی خود بکار رفته اند و عموما این کلمات تنها یک معنی دارند و گاهی نیز اگرچه یک واژه بیش از یک معنی دارد اما در ارتباط کلی با بقیه واژگان معنا اظهرمن الشمس است. مثلا در بیت ” ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند” از ملک الشعرای بهار ، اگر چه تشبیه داریم اما مقصود و معنا کاملا مشخص و قطعی است .و هیچ تاویل دیگری بجز توصیف کوه دماوند وجود ندارد. این ابیات گرچه در معنامندی ، تک معنایی اند اما در ابعاد عاطفی ومضمون و… شعر بودن خود را تثبیت می کنند. همانند بیت ” علی ای همای رحمت ..” از محمد حسین شهریار.
ابیاتی از جعفر درویشیان که توان قرار گیری در ساختار تاویل قطعی داشته باشند در اکثر غزلیات این شاعر موج می زند یک نمونه ی مناسب که ضمن حفظ ارکان یک شعر خوب ساختار تاویل قطعی دارد را می توان ابیات ابتدایی غزل “از گلوی کوچک” از کتاب سیبی از باغ زمستان را اشاره کرد:
از باتو گفتن،گفتگوی کوچکی نیست با تو نشستن آرزوی کوچکی نیست
در خو زدم گشتی بدنبال تو، آری دنبال تو خود جستجوی کوچکی نیست
زیباست اما پیش تو، مجموعه ی گل چیزی بغیر از رنگ و بوی کوچکی نیست
در پهنه ی شب های من بی جلوه ی تو از هیچ سو کورسوی کوچکی نیست
در این ابیات، منظور شاعر بخوبی روشن است و هیچ معنا و مفهومی بجز همین ارجاعات مستقیم واژگان در متن وجود ندارد. اما همین ابیات ضمن داشتن صناعات ادبی مثل تشبیه بخوبی عواطف و احساسات مخاطب را درگیر صمیمیت خود می کند . شاعر خواهان گفتگو و نشستن با “تو” است .تویی که شاعر را وادار به” گشتن” و “جستجو” می کند او را به مقایسه با “گل” می کشاند، و نیز نتیجه گیری می کند که این با اهمیت ” کوچکی نیست” است. عواطف در شاعر ایجاد تنش کرده و اورا وادار به رفتار کرده است. سراسر غزل های درویشیان تحت نظام عاطفی گفتمان است.
از این ادست ابیات با تاویل قطعی که شاعرانگی خود را نیز حفظ کرده باشند می توان به غزل”دیگر به روی عاشق خود، رو نمی کنی دریای من! نگاه به یک جو نمی کنی” از کتاب گنجشک ها سلام اشاره کرد ابیاتی از این دست اشاره کرد:
حلاج بودن، سر به دار عشق گشتن راز بزرگش جز وضوی کوچکی نسیت
دست از تمام خویش شستن مثل یک قو در متن طوفان شستشوی کوچکی نیست (سیبی از باغ زمستان)
**
به جرعه نوشی تو از کویر آمده ام که چشمه پیش تو هرگزبه این زلالی نیست( سیبی از باغ زمستان)
**
اگر تنگ این دل ترک خورده است یقین ماهی آن محک خورده است(گنجشک ها سلام)
در تأویل ظنّی با وجود این که بیش از یک برداشت امکانپذیر است اما اکثریت قاطع بر سر یک برداشت خاص توافق کلی داشته و به گونهای علمی و مستند آن را موثقتر میدانند. برای مثال غزل “آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند” مستندات تاریخی زمان حیات حافظ توسط منتقدان بررسی شده و با وجود اینکه متن بیش از یک معنا دارد اما اکثریت منتقدان ادبی شعر حافظ تاویل این غزل را به ارتباطات بین حافظ شیرازی و شاه نعمت الله ولی می دانند.
از این دست ابیات که توان تاویل ظنی دارند در کار درویشیان هم وجود دارد از جمله غزل”غزل یک” از کتاب گنجشک ها سلام:
پرندگان نگاهی که پر زنم کردند دو بال از پر گنجشک بر تنم کردند
پرنده ی حرمم من که کودکان سحر شکسته بال طواف فلاخنم کردند
به کام یک قفس نغمه سوز، روزی چند اسیر آینه، مهمان ارزنم کردند
بهار عاطفه بودم که سرد مهری ها به زمهریر رسانده، سترونم کردند
چو بست شاخه ی سردم، شکوفه از قندیل درخت پر ثمر ماه بهمنم کردند
تب تحمل این فصل های طاقت کش چوکاج غمزده ای غرق سوزنم کردند
من آبگیر غزالان غربتم ای کوه که ابرها غم خود را به دامنم کردند
نگفتی غم نیلوفران بودایم که برگ را گرد بر گرد گردنم کردند
شبی برای همیشه سیاه ماندم که چشم های درشت تو، روشنم کردند
غریو مزرعه ام در هجوم داس، غروب چرا که خوشه نگردیده، خرمنم کردند (گنجشک ها سلام) .
در این غزل معنای اولیه نگاه معترض شاعر به وضعیت گروهی خاص است. اما با توجه وضعیت زندگی شاعر و نگارش این غزل که ما بین ۱۳۵۱تا۱۶۳۲سروده شده است اینکه این غزل پیش از انقلاب اسلامی سروده شده است و مرجع فعل”کردند” چه کسانی بودند .یا پس از آن، تاویلی دیگر دارد. اما با توجه به تعبیراتی مثل”پرنده ی حرمم”، ” کودکان سحر”،” اسیر آینه”،”درخت پر ثمر ماه بهمن” می توانند ما را ارجاع دهند که چه کسانی فاعل فعل” کردند” بودند، و منظور شاعر چه کسانی بوده است. همچنین از همین کتاب غزل”فواره های بسته ی میدان که وا شدند حوض ترانه های چمن، پر نوا شدند” هم دارای تاویل ظنی است
در تأویل شکّی میتوان دو یا چند قرائت در دایرهی رمزگان متن داشت که هر کدام میتوانند در جای خود موثق باشند و در عین حال هیچ کدام هم قطعی نباشند. البته تعداد این تأویلها محدود است. ابیات یا غزلی که در این دسته تاویل قرا بگیرد در کار جعفر درویشان کم است اما می توان به ابیاتی اشاره کرد :
شبم در صبح چوپان، شک نما شد چو گردیدند گرگ و میش هم رنگ(سیبی از باغ زمستان)
ایهام موجود در مصرع دوم دو تاویل ایجاد می کند، آیا گرگ و میش تغییر رویه داده اند یا اینکه همرنگ شده اند.
اشعار جعفر درویشیان عمدتا منحصر به تاویل قطعی و ظنی است و معدود می توان به ابیاتی بر خورد که تاویل شکی داشته باشند. در هیچکدام از این دو مجموعه ی غزل، اثری که تاویل عمیق یا تاویل وهمی داشته باشد، وجود ندارد. لحظه نگاریهای عاطفی شاعر که بر گفتمان منطقی و مستبدانه ای شاعر پیشی دارد می تواند مهمترین عامل در عدم فراروی تا تویل عمیق باشد. همچنین عدم گرایش شاعر به نسبی گرایی راه را بر تاویل وهمی بسته است. معنا در غزل های درویشیان جهتمند است و با عناصر عاطفی درآمیخته است. عناصری از قبیل ناامیدی، تاسف،هراس، تنهایی، دردمندی، بی حاصلی، ناتوانی، تهی بودن،تیرگی روزگارعشق و تمنا،داغ و درد در کتاب گنجشک ها سلام ، هسته ی شعر درویشیان اند- که البته با جهان زیست شاعر در زمانه ی سرایش همراستاست. این مضامین در کتاب سیبی از باغ زمستان هم هسته ی شعر این شاعرند.