برای دانلود کلیک کنید
ادامه نوشته »فراشعری در آکادمی عریانیسم از بانو مهسا جهانشیری، متولد ۱۳۶۶، تربت حیدریه
«گره کور» «دلتنگ می شوم تو را میانِ… شاید هست و نیست خود.» «باورِ نبودنم راحت است تو را.» «در ابعاد یک غروب حجمی مقابلِ دیده ام…» نگاه نگاه عدم نگاه نگاه. «تار نبین تارهای تنیده بر رفتنم واضح…» از خود …
ادامه نوشته »فراشعری در آکادمی عریانیسم از بانو ثنا صمصامی، متولد ۱۳۶۵، ایذه
«آتشکده ی خاموش» هو . و . و . و و باد ناگهانیاش را عارض بر کلمه ها «و متن؟!» «ختم به …. خواهد شد.» □□□ موهایش در ارتفاع شانهها «جوانههای هرسلول» «روی؟!» «قربان! حوالی سرزمین سادهی سرش…» «وای سرم!» چند میگرن کمتر به تزریق …
ادامه نوشته »فراشعری در آکادمی عریانیسم از بانو فرزانه اکبری، متولد ۱۳۷۰، نایین
بازداشت زندگی سیاه رصد می کنم پیله ی پروانه مرده را قهوه دود زنی آبستن هوس زیر پوسته ی آژیرهای نعره کش جلسه ی اول -مادر… -منهای حال خوب روزهایم کمی حرف اضافه می چکد ازلب هایم -دختر جانم … چشم زخم خورده …
ادامه نوشته »فراشعری در آکادمی عریانیسم از بانو سیده فرانک طاهریان قهفرخی، متولد ۱۳۷۶، شهرکرد
«زنان سرزمینم» در این شب مغلوب با من از گر گرفتگی یک ستاره و چکه ی قطره های نور بگو… که در نقش پیراهن زنانه سوخته است. «در متن؟» «چشمه چشمه در سه عمل سخت… _ _ _ » □ «تمام هوش از دست رفته را با دو …
ادامه نوشته »