خانه / دیدگاه های عریانیستی / پارت دوم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

پارت دوم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

 

شعر فراگفتار یعنی هم‌افزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای نخستین بار در شعر دهه‌ی ۷۰ توسط عالیجناب آرش آذرپیک پایه‌گذاری شد.

 

در ادامه‌ی نکات صفحات پیشین، شما را فرامی‌خوانم به خوانش متن بیانیه‌ی مکتب اصالت کلمه به قلم بنیان‌گذار آن _آرش آذرپیک_ مندرج در نشریه‌ی «بیستون»، صفحه‌ی ادبی «گل صدبرگ»، سال چهارم از دوره‌ی جدید، شماره‌ی ۳۸۷، سه‌شنبه ۳۰ امرداد ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۱۳:

 

« لطفاً فقط شاعرها بخوانند»

 

  1. وزن سالم عروضی «حافظ و بهبهانی»
  2. وزن جامد نیمایی «اخوان ثالث و نادر نادرپور»
  3. وزن شکسته‌ی عروضی «نصرت رحمانی و مولوی»
  4. وزن مرکب «فروغ فرخزاد»
  5. وزن پیوندی «علی باباچاهی»
  6. ریتم سپید «احمد شاملو»
  7. ریتم‌های حسی_هندسی «سیدعلی صالحی و یدالله رؤیایی»

 

چند نکته‌‌ی مهم «در پرانتز»

«شعر جامع فرایی» شعر بدون تصویر را شعری فاقد شعریت می‌داند البته این اصل نسبی هیچ گاه به معنای نفی عناصر عمده‌ای چون «دیالوگ»، «بافت نمایشی» و… در متن نیست، بنابراین نقش هسته‌ای واژگانِ «ذات» در مقایسه با/یا واژگان «معنی» را در این شعر هرگز نمی‌توان به حساب تبعیض گذاشت:

تبصره‌ی ۱) ایماژها در شعر جامع فرایی بایستی کلی، عینی، محسوس و ملموس باشند و این با دیدگاه شعر «کلاسیسم» که بیشتر به جنبه‌های جزئی، سطحی و انتزاعی تصاویر می‌پردازد در منافات است. به عنوان مثال در شعر گذشته‌ی ما یک معشوق _خواه زمینی و خواه آسمانی_ غالباً این‌گونه به تصویر کشیده می‌شد: «قامتی به سان سرو، چشم‌هایی چون بادام، گیسوانی مانند بید، لبانی مثل غنچه و…» که اگر این تصاویر جزئی را بر بوم ذهن خود با یک چشم‌انداز کلی نقاشی کنیم روشن خواهد شد که معشوق بالابلندِ شعر کهن این سرزمین چه غول بی‌شاخ و دمی است!

تبصره‌‌ی ۲) بار اصلی فضاسازی‌ها و ایجاد القا و برجسته ساختن جلوه‌هایی ویژه‌ی یک شعر _در این روش_ بیشتر از آن که به عهده‌ی جملات سالم نهاده شود بر دوش «تکواژگان» محلول با هم در بافت کلی یک متن است.

ب) با این که شعر جامع فرایی هرگز نمی‌خواهد واژگان را به دو طبقه‌ی «شاعرانه» و «ناشاعرانه» تقسیم کند اما با این حال هر واژه‌ای «اعم از سابقه داشتن یا نداشتن» تنها در صورت «کریستالیزه و درونی شدن» اجازه‌ی پرواز در متن را خواهد داشت.

پ) البته ما وقتی که این قدر به نقش و کارکرد ویژه‌ی واژگان در این شعر تشخص و اعتبار می‌بخشیم هرگز نباید به شخصیت آن‌ها _هر چند جزء اختیارات شاعری شمرده شود_ خدشه‌ای وارد آوریم. برای نمونه واژگان و حروف مخففی مانند «فتاده» و «ز» را به جای «افتاده» و «از» نمی‌توانیم به کار برد.

 

ادامه در پست بعدی

درباره ی هنگامه اهورا

شاعر و داستان نویسِ عریانیست، عضو مکتب اصالت کلمه و دایره ی مطالعاتی قلم، مسئول روابط عمومی اصالت کلمه و دانش آموخته ی رشته ی مترجمی زبان انگلیسی

همچنین ببینید

پارت چهارم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

  شعر فراگفتار یعنی هم‌افزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *