خانه / دیدگاه های عریانیستی / پارت چهارم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

پارت چهارم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

 

شعر فراگفتار یعنی هم‌افزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای نخستین بار در شعر دهه‌ی ۷۰ توسط عالیجناب آرش آذرپیک پایه‌گذاری شد.

 

 

بعد از آغاز حرکت، به قالب طرح یعنی ایجاز مطلق می‌رسیم که این قالب خود به شاخه‌هایی مانند رباعی و هایکو، کاریکلاماتور، داستان و… تقسیم می‌گردد که این انشعاب‌ها در یک نقطه‌ی مشخص به هم می‌پیوندند و از «صافی تغزل» عبور داده می‌شوند تا در نهایت این حرکت به تولد شعر جامع فرایی بینجامد.

 

توضیح:

هرم‌سنجی و بدون شرح «آغاز حرکت هنجارشکن و موسیقیایی واژگان» به علت مشکلات فنی رسم نشد.

□□□

 

بررسی تحولات سیاسی-اجتماعی- فرهنگی- ادبی دهه­ی ۷۰ خورشیدی

 

تاریخ سیاسی جهان تا پیش از سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۶۹ خورشیدی) در انحصار و تحت تأثیر دو ابرگفتمان جهانی بود که تفکر دوقطبی جهان را سامان می‌داد:

۱) ابرگفتمان لیبرال_کاپیتالیسم (بلوک غرب)

۲) ابرگفتمان مارکسیسم_سوسیالیسم (بلوک شرق)

در سال ۱۳۶۹ گورباچف سقوط کرد و جامعه­ی شوروی نیز فروپاشیده شد. در این مورد باید گفت شوروی سابق توسط بلوک غرب از بین نرفت، بلکه تک ساحتی بودن و عدم آپدیت سیستم­های مدیریتی درون­ساختاری آن بود که موجب فروپاشی­اش شد؛ دلیل آنکه می­گوییم بلوک غرب شوروی را از بین نبرد در این است که شوروی از لحاظ نظامی در اوج قدرت بود، اما از لحاظ ساختار درونی سیستم­های شوروی قدرت رقابت با سیستم­های سیاسی، تجاری، اقتصادی، اجتماعی و… بلوک غرب را نداشتند، شوروی به مدت هفتاد سال آپدیت نشده بود و جامعه دیگر همان جامعه­ی هفتاد سال و پذیرای سیستم­های قبلی نبود. اینجا دیگر بحث جنگ میان بلوک شرق و غرب نیست، بحث این است که جامعه­ی شوروی یک­باره از درون فرو ریخت و عدم آپدیت سیستم­های مدریتی و درون­ساختاری موریانه­ی جهان شوروی شد.

در این بحبوحه جامعه­ی ما هم در یک بزنگاه جهانی و هم در یک بزنگاه ملی قرار گرفته بود، جامعه­ی ایران به منظور پایان و گذار از عصری که سربازان آن جانانه از وطن دفاع کرده بودند نیازمند حرکت به سوی جامعه­ای بود که در آن صداها شنیده شود، هنر، فرهنگ و همه­ی ساختارها به­سازی، نوسازی و دیگرسازی شوند، همچنین شدت اتفاقات جهانی را می­توان در ایران بیشتر از سایر نقاط خاورمیانه درک کرد که ضرورت آن بیشتر، حیاتی­ترو واجب­تر است.

بنابراین دهه­ی ۷۰ برآیند دو امر است:

  1. فروپاشی بلوک شرق و غرب و از بین رفتن جهان دو قطبی
  2. پایان جنگ در ایران و نیاز شدید جامعه به سوق دادن صداهای خشن جنگ­آلود به صداهای لطیف خنیامند، رنگ­های خاکستری و خاک­آلود به رنگ­های شاد و زندگی­بخش، از خشم به خنده رفتن، از گریه به شادی رفتن و…

در این برهه جامعه­ی ایران به جهانی دیگر نیاز دارد: جهانی لطیف، عاطفه­مند و رنگارنگ. اینجا دیگر بحث جنگ نیست، بحث زندگی است. به­سازی، نوسازی و دیگرسازی ساختارهای اجتماعی محتاج اصلاح وضعیت پیشینی بودند و برآیند این موضوع موجب شکل­گیری دولت اصلاحات در ایران شد که نمود و تعیین آن در جامعه­ی مدنی شکل گرفت –با تمام تعریف­هایی که یک جامعه­ی مدنی دارد و منجر به ایجاد مانیفست دولت اصلاحات می­شود-.

 

ادامه در پست بعد

 

 

 

 

درباره ی هنگامه اهورا

شاعر و داستان نویسِ عریانیست، عضو مکتب اصالت کلمه و دایره ی مطالعاتی قلم، مسئول روابط عمومی اصالت کلمه و دانش آموخته ی رشته ی مترجمی زبان انگلیسی

همچنین ببینید

پارت سوم از مانیفست شعر فراگفتار در دهه‌ی هفتاد مندرج در کتاب «مبانی ادبی فراییسم» به اهتمام جناب آقای زرتشت محمدی

  شعر فراگفتار یعنی هم‌افزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *