شعر فراگفتار یعنی همافزایی شعر زبانی و شعر بیانی در یک اثر که برای نخستین بار در شعر دههی ۷۰ توسط عالیجناب آرش آذرپیک پایهگذاری شد.
- «شعر جامع فرایی» با آن که به متفاوت و غیرمتعارفنویسی و «رازآمیز» بودن شعر کاملاً ایمان دارد اما به هیچ وجه نمیخواهد مانند برخی جریانهای «شبه سادیستی» در شعر امروز که با عبور دادن اندیشههایی سطحی و بیمایه از هزارتوی لابیرنتهای سردرگم که بیشتر بر موج تفننها و بازیهای زبانی شکل میگیرد ذهن خوانندگان خویش را وحشیانه بیازارد زیرا در دایرهی «رمزگان شعر» مقصد واقعی تنها درگیر کردن صادقانهی ذهن خواننده به منظور التذاذ هنری در لحظههای هزارتأویلِ کشف و شهودهای خویش در «فرامتن» برای کامل کردن و آفرینش دیگرگونهی اثر است و بس.
- بنای بلند «شعر جامع فرایی» همانند دیوار باستانی چین، سرزمین اساطیر شعر را آنچنان در پناه آغوش عاشقانهاش میگیرد که تنهای تنها دیوانگانِ قلم و فریاد _آن هم با عرقریزیهای بیپایان روحی_ بتوانند قدم بر ساحت مقدس سرایش بگذارند.
- شعر هنجارگریز فرایی چارچوبهای بیروزن را بیرحمانه در هم میشکند تا به مرزهایی از یادرفته و ناشناخته دست یابد و دوشیزهترین مرزهای این شعر تنها در «آن» اتفاق، با تیر آرشانهی شاعری مشخص میگردد که سرافرازانه بر چکاد شکوهمند سرایش ایستاده است.
- شعر جامع فرایی، هم جوششی است و هم کوششی، یک آمیزهی بشکوه از وحی و صنعت؛ و با یک فرادیدگاهِ «یکسونگرانه و یکساننگرانه» که ریشه در ذات مشرقزمین دارد لحظهی ناگهانِ اکنون را با هنرمندانهترین شگردهای ممکن، بر بلندترین قامت هستی یعنی «جاودانگی» میآویزد و هیچ گاه نمیخواهد شعر متعالی را بر پایهی خردهریزهای بستهی تئوریهای ورشکسته به مرز انتحار تدریجی بکشاند و محصولی شود با یک «تاریخ مصرف مشخص»
و اکنون پیش از ارائهی بیانیهی مشروح خویش با این مقدمهی بدون مقدمه، با آغوش باز از تمام انتقادات و نظرات سازندهی مخالفان و موافقان فروتنانه استقبال میکند.
- نمودار نسبی «شعر جامع فرایی»
«شعر جامع فرایی، منشور حقوق واژگان» (۱)
- «شعر جامع فرایی» یک پدیدهی «فراگفتار» بر بستر حادثههای زبانیست و میخواهد بلندترین فریادهای زمانهی خویش در موجزترین و کوتاهترین شکل ممکن باشد. در این طریق طبق اصل نظریهی گشتالت “GESTALTE” یعنی «فراتر بودن ساختار تکوینیافته یک از مجموع تمام اجزای تشکیلدهندهی بافت آن»، همه چیز از «فرم و ایماژ» گرفته تا «تفکر» و «عاطفه» کاملاً جدی و اساسی اما در عین حال _با توجه به ساختمانِ ارگانیک کل_ نسبی است. بنابراین همانگونه که بر اساس منطق ریاضی، برداشتن حتی یک ملکول از کرهای میتواند تمام نظم جهان را در هم بریزد، در نظام هندسیِ «شعر جامع فرایی» نیز به عنوان مثال حذف یا جابهجایی حتی یک واژهی به ظاهر ناچیز برابر است با فرو ریختن کل ساختار یک شعر.
و این نکته آنقدر پایهای و مهم است که به نوعی میتوان «شعر جامع فرایی» را با جرئت «شعر گشتالت» خواند.
- «شعر جامع فرایی» یک گسترش بدعتآمیز است که خود را ادامهی طبیعی رودخانه _اکنون فراموش_ نیمای جاودانه میداند و میتوان آن را با صراحت یک «بازگشت آوانگارد» به اصالت شعر _در یک رقابت آزاد با تمامی جریانهای افراطی_انحطاطی شعر معاصر ایرانزمین دانست.
- مرامنامهی این طریقت استبدادگریز ادبی هرگز خواهان حذف یا سرکوب هیچ حرکتی نیست و نخواهد بود و آرمان بزرگ خود را «همآوا» ساختن تمامی ایدهها، مکاتب و جریانات نامرتبط و حتی به ظاهر متضاد مرکز و حاشیهای ادبیات برای ذوب تدریجی تمام نقاط مشترک، مثبت و انعطافپذیر آنها در ناخودآگاه هستی خویش میداند.
- پازل هزارتکهی این شعر در حرکت متعادل، درونساختی_برونساختی و درونگرایی_برونگرایی خود بر پایهی یک «تئوری سیال» کامل میگردد که هدف نهایی آن ایجاد یک نوع «جامعهی مدنی» در ادبیات آنارشیستزدهی امروز میباشد که بر «متنیتِ متن» این جامعهی پیشرفته هر واژه آنگاه که دارای یک «شناسنامهی متنی» در بافت شعری شود، به عنوان شخصیتی زنده و بیجایگزین میتواند آزادانه ذات هزارلایه و ابعاد بیپایان خویش را آنگونه که میخواهد آشکار سازد و این تنها راهی است که با یک «دوزیستیِ توأمان» در «سنت» و «مدرنیته» میتواند ادبیاتِ به بنبسترسیده و مخاطبگریزِ امروز ایران را برای پیوستی شکوهمندانه به «دهکدهی ادبیات جهانی» کاملاً آماده سازد.
- با توجه به «تئوری سیال» شعر جامع فرایی و این که هیچ گاه دو انسان «شاعر» با توجه به «قدرت خلاقیت، حوزه و میزان دید و مطالعه، ویژگیهای فردی و شخصیتی مانند سن، ژادین و… و شاخصهای مکانی، زمانی و زبانی در یک سطح کاملاً برابر و مشابه قرار نخواهند گرفت بنابراین آفرینشهای هنریِ این دو انسان نیز هرگز همانند هم نخواهد بود.
- نمود موسیقی را در شعر میتوان به وجود «سبیل در گربه» تشبیه کرد بنابراین شعری که فاقد موسیقیست شعر است همانگونه که گربهی بدون سبیل گربه اما و… و گسترش موسیقی که یکی از اساسیترین لایههای ذات واژگان است را در «شعر جامع فرایی» میتوان به گستردگی دایرهی موسیقیایی زبان پارسی به عنوان موسیقیاییترین زبان دنیا دانست.
ادامه در پست بعد